محرم , زمستان بود و سرد ...
بسم الله الرحمن الرحیم
عزیز شیر داغ دوست داشت ؛
عزیز خیلی شیر داغ دوست داشت ...
آن سال محرم زمستان بود ...
نذر کرده بود , اگر عزیز خوب شود ؛ اگر این سرطانی که به سرعت دارد جان او را به درد می کشاند خوب شود , هر سال , محرم , چند کیلو شیر داغ بدهد ...
عزیز دو هفته بیشتر بعد از این نذر دوام نیاورد اما امسال می شود سال یازدهمی که خواهرم پس از رفتن ِ او دارد شیر ِ داغ می دهد ...
مثل آن محرم ِ سرد ِ همان سالی که برای همه ی ما خلاصه شده بود در دو هفته ...
مثل تمام محرم های پس از آن ...
مثل ...
امسال سال یازدهمی است که نذری دارد ادا می شود و سنگ ِ قبر ِ سرد ِ عزیز , عطر شیر داغ می گیرد ...
امسال ...
_____
#س_شیرین_فرد
کلمات کلیدی :